عمر سعد لشکر خود را بخواند، و پیش از غروب آفتاب به سوى حسین علیه السلام حمله ور شد.
خواهرش سیلى به صورت خود نواخت و گفت: اى واى... حسین علیه السلام فرمود: خواهر عزیز من، واى بر تو نباشد، آرام باش خداى تو را رحمت کند. آنگاه امام حسین علیه السلام برادرش حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام را فراخواند و از او خواست که برود از مهاجمان خبرى بیاورد. وقتى که حسین دانست که کوفیان آهنگ جنگ دارند دوباره برادر را فرستاد که از آنها خواهش کند که یک امشب را دست از جنگ بدارند، زیرا ما مى خواهیم در این شب براى خدا نماز بخوانیم و دعا کنیم و استعفار نماییم و هنگامى که صبح شد و اگر خدا خواست و رو به رو شدیم، جنگ خواهیم کرد.
عمر سعد با یارانش مشورت کرد که این مهلت را بدهد یا نه؟ یکى گفت: سبحان الله، به خدا ا گر اینان از دیلمیان بودند واین تقاضا را از تو مى کردند شایسته بود که با آن موافقت کنى. سپس تا فردا مهلت دادند.
الا و ان الدعى بن الدعى قد رکزنى بین اثنتین، بین السله و اذلعه و هیهات منا الذله. یابى الله ذلک لنا و رسوله و المومنون و حج.ر طابت و طهرت و انوف حمیه و نفوس ابیه من ان توثر طاعه اللئام على مصارع الکرام. الا و انى زاحف بهذه الا سره مع قله العدد و خخذله الناصر
برگرفته از کتاب چهره درخشان حسین بن علی(ع)
به تیغ قهر زدی خاندان مادریات را
که آشکار کنی غیرت برادریات را
عمو تو باشی و اهل حرم جواب نگیرد؟
فرات منتظر است اقتدار حیدریات را
کسی ندید که یک لحظه هم بروز ندادی
در آن شکوه عقابی، دل کبوتریات را
اگر چه کینهی آن قوم، خون پاک تو را ریخت
زبان گشود عرب قصهی دلاوریات را
چنان حسین، ز پاکان هاشمی است نژادت
اگر قبول نکردی دمی برابریات را
تو ماه بنیهاشمی که دختر خورشید
همان نخست پذیرفته بود مادریات را
مهدی فرجی
مشک برداشت که سیراب کند، دریا را
رفت تا تشنگیاش، آب کند دریا را
آب روشن شد و عکس قمر افتاد در آب
ما ه میخواست، که مهتاب کند دریا را
تشنه میخواست ببیند، لب او را دریا
پس ننوشید که سیراب کند دریا را
کوفه شد علقمه، شقالقمری دیگر دید
ماه افتاد، که محراب کند دریا را
تا خجالت بکشد، سرخ شود چهرهی آب
زخم میخورد، که خوناب کند دریا را
ناگهان موج برآمد، که رسید اقیانوس
تا در آغوش خودش، خواب کند دریا را
آب مهریهی گل بود و الّا خورشید
در توان داشت، که مرداب کند دریا را
کاش روی دل خشکیدهی ما آن ساقی
عکسی از چشم خودش قاب کند دریا را
روی دست تو ندیده است کسی، دریا دل
چون خدا خواست که نایاب کند دریا را
سید حمیدرضا برقعی
ماه بنی هاشم
به تیغ قهر زدی خاندان مادریات را
که آشکار کنی غیرت برادریات را
عمو تو باشی و اهل حرم جواب نگیرد؟
فرات منتظر است اقتدار حیدریات را
کسی ندید که یک لحظه هم بروز ندادی
در آن شکوه عقابی دل کبوتریات را
اگر چه کینهی آن قوم، خون پاک تو را ریخت
زبان گشود عرب قصه دلاوریات را
چنان حسین ز پاکان هاشمی است نژادت
اگر قبول نکردی دمی برابریات را
تو ماه بنیهاشمی که دختر خورشید
همان نخست پذیرفته بود مادریات را
مهدی فرجی
حضرت عباس علیه السلام
داری به یک فرات بدل میکنی مرا
مضمون صد شریعه غزل میکنی مرا
من عمق بیکسی تو را درک میکنم
وقتی شبیه مشک، بغل میکنی مرا
پیش تو هیچ مشکلی آنقدر سخت نیست
در ظرف چند ثانیه حل میکنی مرا
اینقدر در مدار خودت دور من مگرد
داری در این مدار زحل میکنی مرا
اظهار ضعف میکنی و خاک بر سرم
داری خدای عز و جل میکنی مرا
صبح است ساقیا و تو آیا به یک نگاه
مهمان دو پیاله عسل میکنی مرا؟
رضا جعفری
عمل به نذر و وفای به آن در هر صورت لازم است و مکلف باید طبق آن عمل کند؛ البته اگر به صورت صحیح و با تمام شرایط باشد، و از جمله شرایط این است که صیغه خوانده شود. البته لازم نیست به عربی باشد، بلکه اگر معنای صیغه عربی را برساند، کافی است. پس اگر بگوید: چنانچه حاجت من برآورده شود «برای خدا بر من (لازم) است که هزار تومان به فقیر بدهم یا در شب یا روز عاشورا در فلان حسینیه به عزاداران غذا بدهم » نذر او صحیح است.
چنانچه اصل نذر بدین صورت انجام شود، به هر کیفیتی که نذر کرده، باید به جا آورد ونمی تواند پول آن را بدهد . اگر در نذر شرط کرده باشد که سفره ابوالفضل را مثلا در منزل بگیرد یا در مسجد یا در حسینیه یا به عزاداران غذا بدهد ، باید به همین شکل عمل شود.
اگر در آن مکان نیازی به غذا نبود یا دیگران نیز غذا تهیه کرده بودند، می توان غذا یا نذر را در جای دیگری که مجلس عزای حضرت اباعبدالله(ع) برقرار است، به مصرف رساند .
اگر صیغه نذر طبق شرایط نباشد، آن نذر اعتبار ندارد، ولی می تواند به دلخواه خود با توجه به عهد و نیتی که کرده،گوسفندی قربانی کند یا کار خیر دیگری انجام دهد یا غذایی به عزاداران بدهد .
نکته مهم:
باید در نذرها سعی کنیم که محدودة وسیع در نظر گرفته شود و با ذکر قید و شرط،خود را در محدودیت قرار ندهیم یا عملاً نذر را بی فایده یا با فایدة اندک نکنیم، یا مال را در معرض تلف و ضایع شدن قرار ندهیم، مثلاً به جای نذر کردن چیز خاص،در مکان و زمان خاص و ...،نذر کنیم که آن را در مجالس امام حسین(ع) خرج کنیم. با این نذر، محدودة عمل به نذر وسیع میشود و در هر جا و زمانی که مناسب تر است،مصرف میشود و مشکلاتی که در سؤال فرض شده، پبش نمیآید.
از نظر ثواب نیز نه تنها تفاوت نخواهد کرد،بلکه چه بسا به جهت مصرف شده در جای بهتر و لازمتر، ثواب آن بیشتر باشد.
توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 541، مسئلة 2641.
در این روز عبیدالله بن زیاد مردم را در مسجد کوفه گردآورد و خود به منبر رفت و گفت: ای مردم! شما آل ابی سفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید، یافتید! و یزید را می شناسید که دارای سیره و طریقه ای نیکو است و به زیر دستان احسان می کند! و عطایای او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! و اینک یزید دستور داده است که بهره شما را از عطایا بیشتر کنم و پول را نزد من فرستاده که در میان شما قسمت نموده و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم!
مر بن سعد یک روز بعد از ورود امام به کربلا یعنی روز سوم محرم با چهار هزار سپاهی از اهل کوفه وارد کربلا شد.
برخی از تاریخ نویسان می گویند: عمربن سعد دو پسر داشت: یکی به نام حفض که پدر را تشویق و ترغیب به رفتن می کرد تا با امام علیه السلام متقابله کند، ولی فرزند دیگرش او را به شدت از اقدام به چنین کاری برحذر می داشت و سرانجام حفص نیز با پدرش راهی کربلا شد.
خریداری اراضی کربلا
از وقایعی که در روز سوم ذکر شده این است که امام علیهالسلام قسمتی از زمین کربلا را که قبرش در آن واقع شده است از اهل نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خرید و با آنها شرط کرد که مردم را برای زیارت قبرش راهنمایی نموده و زوار او را تا سه روز میهمانی نمایند.
عرض کرد: درندگان مرا زنده نگذارند هرگاه از تو جدا شوم.
امام با عمل خود به همه به خصوص شیعه درس دینداری داد و به آنها فهماند که در خرید زمین باید متوجه باشند اموال یکدیگر را غصب نکنند.
درسی به بشر داد به دستور الهی درسش عملی بود نه کتبی نه شفاهی
هوشیاری یاران امام علیهالسلام
هنگامی که عمربن سعد به کربلا وارد شد، عزره بن قیس احمسی را نزد امام حسین علیهالسلام فرستاد تا از امام سوال کند برای چه به این مکان آمده و چه قصدی دارد؟!
چون عزره از جمله کسانی بود که به امام علیه السلام نامه نوشته و او را به کوفه دعوت کرده بود، از رفتن به منزل آن حضرت شرم کرد، پس عمر بن سعد از اشراف کوفه که به امام نوشته و او را به کوفه دعوت کرده بودند خواست که این کار را انجام دهند، تمامی آنها از رفتن به خدمت امام خودداری کردند!
عمر بن سعد گفت: چنین تصمیمی را فعلاً ندارم، ولی به نزد او برو و بپرس برای چه مقصودی به این سرزمین آمده است؟!
این شخص که میآید بدترین مردم روی زمین است!
کثیر گفت: به خدا سوگند که چنین نکنم! من رسول هستم، اگر بگذارید پیام خود را میرسانم، در غیر این صورت باز خواهم گشت.
ابو ثمامه گفت: من دستم را روی شمشیرت میگذارم، تو پیامت را ابلاغ کن.
کثیربن عبدالله گفت: به خدا سوگند هرگز نمیگذارم چنین کاری کنی.
ابوثمامه گفت: پیامت را به من بازگو تا من آن را به امام برسانم، زیرا تو مرد زشتکاری هستی و من نمیگذارم به نزد امام بروی.
حبیب بن مظاهر عرض کرد: آری! این مرد، تمیمی است و من او را به حسن رأی میشناختم و گمان نمیکردم او را در این صحنه و موقعیت مشاهده کنم.
آن گاه قره بن قیس آمد و بر امام سلام کرد و رسالت خود را ابلاغ نمود، امام حسین علیه السلام فرمود: مردم شهر شما به من نامه نوشتند و مرا دعوت کردهاند، و اگر از آمدن من ناخشنودید باز هم گشت.
قرّه چون خواست باز گردد، حبیب بن مظاهر به او گفت: ای قرّه! وای بر تو! چرا به سوی ستمکاران باز میگردی؟! این مرد را یاری کن که به وسیله پدرانش به راه راست هدایت یافتی.
قرّه بن قیس گفت: من پاسخ این رسالت خود را به عمر بن سعد برسانم و سپس در این امر اندیشه خواهم کرد! پس به نزد عمر بن سعد بازگشت و او را از جریان امر باخبر ساخت، عمر بن سعد گفت: امیدوارم که خدا مرا از جنگ با حسین برهاند.
نامه عمر بن سعد
حسان بن فائد میگوید: من نزد عبیدالله بودم که نامه عمربن سعد را آوردند، و در آن نامه چنین آمده بود: چون من با سپاهیانم در برابر حسین و یارانش پیاده شدم، قاصدی نزد او فرستاده و از علت آمدنش جویا شدم، او در جواب گفت: اهالی این شهر برای من نامه نوشته و نمایندگان خود را نزد من فرستاده و از من دعوت کردهاند، اگر آمدنم را خوش نمیدارید، باز هم گشت.
عبیدالله چون نامه عمر بن سعد را خواند، گفت:
الان وقد علقت مخالبنا به یرجو النجاه ولات حین مناص
نامه عبیدالله بن عمر بن سعد
عبیدالله بن عمر بن سعد نوشت: نامه تو رسید و از مضمون آن اطلاع یافتم، از حسین بن علی بخواه تا او و تمام یارانش با یزید بیعت کنند؛ اگر چنین کرد، ما نظر خود را خواهیم نوشت!
چون این نامه به دست عمر بن سعد رسید، گفت: می پندارم که عبیدالله بن زیاد خواهان عافیت و صلح نیست.
عبیدالله بن زیاد پس از اعزام عمر بن سعد به کربلا، اندیشه اعزام سپاهی انبوه را در سر می پروراند، و بعضی نوشته اند: مردم کوفه جنگ کردن با امام حسین علیه السلام را ناخوش می دانستند و هرکس را به جنگ آن حضرت روانه می کردند، باز می گشت.
عبیدالله در نخیله
عبیدالله شخصا از کوفه به طرف نخیله حرکت کرد و کسی را نزد حصین ابن تمیم- که به قادسیه رفته بود- فرستاد و او به همراه چهار هزار نفر که با او بودند به نخیله آمد، سپس کثیر بن شهاب حارثی و محمد بن اشعث و قعقاع بن سوید و اسماء بن خارجه را طلب کرد و گفت: در شهر کوفه گردش کنید و مردم را به طاعت و فرمانبرداری از یزید و من فرمان دهید، و آنان را از نافرمانی و برپا کردن فتنه بر حذر دارید و آنان را به لشکرگاه فراخوانید؛ پس از آن چهار نفر طبق دستور عمل کردند و سه نفر از آنها به نخیله نزد عبیدالله بازگشتند، و کثیر بن شهاب در کوفه ماند و در میان کوچه ها و گذرگاه ها می گشت و مردم را به پیوستن به لشکر عبیدالله تشویق می کرد و آنان را از یاری امام حسین بر حذر می داشت.
از اعمال پر فضیلت در سومین روز ماه محرم روزه داری است.در این رابطه به بیان نقل قولی از پیامبر اکرم (ص) می پردازیم :
روز سوم محرم
از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نقل شده است :
«هر کس در این روز روزه بگیرد، خداوند دعایش را اجابت کند.»
در آن روز سپاه عمر بن سعد وارد کربلا شد.
قال الصادق علیه السلام:"کل الجزع و البکاءمکروه سوى الجزع و البکاءعلى الحسین علیه السلام. "
(بحارالانوار،ج 45، ص313)
امام خامنه ای (مد):
در مجالس عزادارى ماه محرّم، این سه ویژگى باید وجود داشته باشد: 1. عاطفه را نسبت به حسینبنعلى و خاندان پیغمبر(ع) بیشتر کند. (علقه و رابطه و پیوند عاطفى را باید مستحکمتر سازد.) 2. نسبت به حادثهى عاشورا، باید دیدِ روشن و واضحى به مستمع بدهد. 3. نسبت به معارف دین، هم ایجاد معرفت و هم ایجاد ایمان - ولو به نحو کمى - کند. نمىگوییم همهى منبرها باید برخوردار از همهى این خصوصیات باشند و به همهى موضوعات بپردازند؛ نه. شما اگر یک حدیثِ صحیح از کتابى معتبر را نقل و همان را معنا کنید، کفایت مىکند.
دانلود مداحی شب دهم محرم 1395
دانلود مداحی شب نهم محرم 1395
سخنرانی شب نهم محرم1395
دانلود مداحی شب هشتم محرم 1395
دانلود مداحی شب هشتم محرم 1395
سخنرانی شب هشتم محرم1395
دانلود مداحی شب هفتم محرم 1395
سخنرانی شب هفتم محرم1395
همایش شیرخوارگان حسینی (2) محرم 1395